سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در سختی، دوست آزموده می شود . [امام علی علیه السلام]
هیئت محبین اهلبیت اسیابک
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» جنـایـات یـزید

جنایات یزید

یزید در مدّت کوتاه خلافت خویش که سه سال و چند ماه بیشتر طول نکشید، جنایات بزرگى مرتکب شد که هر یک از آن ها به تنهایى براى رسوایى و ننگ وى و خاندانش کافى است. از میان آن ها به سه جنایت مهم اشاره مى شود:

 1 ـ فاجعه خونین کربلا

مهمترین جنایتى که به دستور یزید در ابتداى حکومت وى انجام شد، ماجراى خونین کربلاى سال 61 هجرى و شهادت امام حسین(علیه السلام) و یاران پاکباخته و با ایمان او و به اسارت بردن زنان و کودکان حریم نبوى(صلى الله علیه وآله) به دست عمّال وى مى باشد.

یزید در ابتداى حکومت خویش نامه اى به «ولید بن عتبه» ـ والى مدینه ـ نوشت و از وى خواست به هر قیمتى که شده از امام حسین(علیه السلام)، عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن زبیر براى او بیعت بگیرد.

مطابق نقل «ابن عثم» هنگامى که یزید از خوددارى امام حسین(علیه السلام) و عبداللّه بن زبیر آگاه شد، نامه دیگرى به ولید نوشت و در آن تأکید کرد که در صورت امتناع حسین(علیه السلام)از بیعت، سرش را براى من بفرست، تا جوایز فراوانى نصیب تو شود.

با امتناع امام(علیه السلام) از بیعت و حرکت به سمت مکّه و کوفه، در نهایت کار به حادثه کربلا ختم شد.

ماجراى خونین کربلا و جنایات لشکریان یزید و سرداران سپاه او در این واقعه در کتاب هاى شیعه و سنّى به طور مشروح آمده است و حتّى میان غیر مسلمانان نیز مورد بحث و بررسى قرار گرفته است و کتاب هاى فراوانى در این زمینه نوشته شده است. مشروح این ماجرا در بخش چهارم (بخش رویدادها) خواهد آمد.

 

? ـ کشتار وسیع مردم مدینه

این فاجعه در ذى حجّه سال 63 هجرى واقع شد و به واقعه «حرّه» نیز معروف است.

پس از حادثه خونین کربلا و آگاهى مردم از ماهیّت یزید و پلیدى و خباثت وى، و اعلام قیام و جهاد از سوى «عبداللّه بن حنظله غسیل الملائکه» و برخى دیگر از صاحب نفوذان، انقلاب خونینى در مدینه آغاز شد.

مردم مدینه نخست با عبداللّه بن حنظله تا پاى جان بیعت کردند و آنگاه «عثمان بن محمد بن ابوسفیان»، والى مدینه را بیرون کردند. بنى امیّه در منزل مروان بن حکم اجتماع کردند و همگى در آن جا محبوس شدند.

مردم مدینه یزید را از خلافت خلع کرده و به بدگویى و سبّ و لعن وى پرداختند.

یزید که از ماجرا مطّلع شد، لشکر عظیمى فراهم ساخت و فرماندهى آن را به عهده مردى خونریز به نام «مسلم بن عقبه» گذاشت.

این فرمانده سفّاک، پس از محاصره مدینه، مقاومت آنان را درهم شکست و به قتل و غارت مدینه پرداخت و کشتار وسیعى را در این شهر به راه انداخت.

ابن اثیر مى نویسد: مسلم بن عقبه، مدینه را سه روز بر لشکریانش مباح ساخت که هرگونه بخواهند در آن عمل کنند. آنان به کشتار وسیع مردم پرداخته و اموال آنان را نیز غارت کردند.

ابن قتیبه مى نویسد: یکى از سربازان شامى به منزل زنى وارد شد که کودکى شیرخوار داشت، سرباز از او اموالى را طلب کرد، زن اظهار داشت: هر چه مال در خانه داشتم، همه را به غارت بردند.

سرباز سنگدل یزیدى طفل شیرخوار را از دامن مادر جدا کرد و در برابر چشم او چنان سرش را به دیوار کوبید که مغزش متلاشى شد.

مسلم بن عقبه وقتى بر مردم مسلّط شد، از آنان به عنوان بردگان یزید بیعت مى گرفت که اختیار اموال و خانواده آن ها به دست یزید مى باشد که هرگونه بخواهد در آن ها تصرّف کند. هر کس امتناع مىورزید، کشته مى شد.

در این فاجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزار و هفتصد تن و از سایر مسلمین ده هزار تن به قتل رسیدند.

ابن ابى الحدید مى نویسد: لشکریان شام، مردم مدینه را سر بریدند، آن گونه که قصّاب، گوسفند را سر مى برد. چنان خون ها ریخته شد، که قدم ها در میان آن ها فرو مى رفت; فرزندان مهاجر و انصار و مجاهدان بدر را به قتل رساند و از آن ها که باقى ماندند، به عنوان بردگان براى یزید بیعت گرفت.

مورّخان نوشته اند که از بس مسلم بن عقبه خون بى گناهان را ریخت به «مُسرف» (خونریز بى حدّ و حصر) معروف شد.

دراین فاجعه به زنان مسلمان نیز بى حرمتى شد و جمعى از آنان مورد تجاوز قرار گرفتند.

یاقوت حموى در «معجم البلدان» مى نویسد: در این فاجعه مسلم بن عقبه، زنان را نیز بر سربازان خویش مباح ساخت.

سیوطى (دانشمند معروف اهل سنّت) نقل مى کند که حسن بصرى از این فاجعه یاد کرد و گفت: به خدا سوگند! هیچ کس از آن حادثه نجات نیافت (یا کشته و یا زخمى شد و یا مورد آزار و توهین قرار گرفت); گروه زیادى از صحابه و دیگر مسلمانان در آن ماجرا به قتل رسیدند; مدینه غارت شد و هزار دختر مورد تجاوز قرار گرفت!!

سپس از روى تأسّف و اندوه گفت: «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».

آنگاه ادامه داد: این در حالى است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:

«مَنْ أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ أَخَافَهُ اللهُ وَ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ; هر کس اهل مدینه را بترساند; خداوند او را مورد خوف و خشم خود قرار خواهد داد و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر او باد!».

 

 3 ـ آتش زدن کعبه

لشکر یزید پس از غارت مدینه براى نبرد با عبداللّه بن زبیر به سوى مکّه حرکت کرد. مسرف بن عقبه در بین راه به هلاکت رسید.

وى به هنگام مرگ، به سفارش یزید، «حصین بن نمیر» را به فرماندهى لشکر انتخاب کرد. لشکریان شام مکّه را محاصره کردند و ابن زبیر را که به مسجد الحرام پناهنده شده بود، مورد حمله قرار دادند. آنان با منجنیق، حرم الهى را آتش باران کردند که در نتیجه پرده ها و سقف کعبه آتش گرفت و سوخت.

مورّخان نوشته اند که این آتش سوزى در سوّم ربیع الاوّل سال 64 هجرى واقع شده است.

محاصره و درگیرى شامیان با عبداللّه بن زبیر و طرفدارانش ادامه داشت، تا
آن که خبر مرگ یزید به شامیان رسید و پس از آن، آن ها متفرّق شدند و به شام بازگشتند.

آرى; یزید در مدّت کوتاه خلافتش، هر سالى را با جنایتى بزرگ سپرى کرد و به جان و مال و ناموس مسلمین دست تعرّض دراز کرد و از همه عظیم تر، جنایت بزرگ عاشوراى سال 61 هجرى را پدید آورد.

این بحث را با جمله اى از «ذهبى» ـ دانشمند معروف اهل سنّت ـ به پایان مى بریم; وى در معرّفى یزید مى نویسد:

«کَانَ نَاصِبِیًّا، فَظّاً، غَلِیظاً، جِلْفاً، یَتَنَاوَلُ الْمُسْکِرَ، وَ یَفْعَلُ الْمُنْکَرَ، إِفْتَتَحَ دَوْلَتَهُ بِمَقْتَلِ الشَّهِیدِ الْحُسَیْنِ، وَ اخْتَتَمَهَا بِوَاقِعَةِ الْحَرَّةِ; یزید ناصبى (دشمن على و خاندانش)، خشن، تندخو و بى ادب بود. مسکرات مى نوشید و مرتکب منکرات مى شد. دولت وى با کشتن حسینِ شهید آغاز و با واقعه حرّه (مدینه) پایان یافت».

نفرین تمام نفرین کنندگان جهان بر او باد!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( یکشنبه 87/2/15 :: ساعت 4:30 عصر )

»» درد انسان در کلام امیرالمؤمنین

                               بشنو از نی چون شکایت می کند

 

چقدر زیبا می گوید امیرالمؤمنین علی (ع) وقتی که با کمیل بن زیاد نخعی به صحرا می رود! کمیل می گوید: همین که به صحرا رسیدیم و دیگر کسی در آنجا نبود، علی (ع) آه عمیقی کشید ( فلما اصحر تنفس الصعداء)، بعد فرمود: یا کمیل بن زیاد ان هذه القلوب اوعیتة فخیرها اوعاها، فاحفظ انی ما اقول لک دل انسان به منزله ی ظرف است؛ بهترین ظرف ها آن است که ظرفیتش بیشتر باشد یا بهتر مظروف را نگهداری کند. گوش کن آنچه را که من به تو می گویم.

 

 اول مردم را به سه قسمت تقسیم می کند – که اینها محل بحث من نیست – تا در اواخر، شکایت می کند که: افسوس! افراد صاحب سری نیستند که من آنچه را که در دل دارم بتوانم به آنها اظهار کنم. بعد می گوید: ولی این چنین هم نیست که هیچ کس نباشد، همیشه در همه ی زمان ها چنین افرادی هستند: اللهم بلی لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا، تا انجا که می فرماید: هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة علم حقیقی در نهایت بصیرت بر آن ها هجوم آورده است و به مقام یقین کامل رسیده اند، و باشروا روح الیقین و استلانو ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون به روح یقین اتصال پیدا کرده اند و فاصله ای با روح یقین ندارند. آن چیزهایی که برای اهل ترف و ماده پرست ها خیلی سخت است، برای آنها رام ونرم است. آنچه برای نادان ها مایه ی وحشت است، یعنی خلوت با حق، برای آنها مایه ی انس است. و صحبو الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی? این ها در دنیا با مردم همراهند ولی با روح هایی که مجذوب عالم بالا هستند. در عین این که در این دنیا هستند، در این دنیا نیستند. در حالی که در این دنیا هستند، در دنیای دیگری هستند.

 

 دردهای علی و به تعبیر ما دردهای عرفانی علی و دردهای عبادتی علی و منجات های علی یک مسئله ی بسیار واضح و روشنی است. کارش در عبادت به جایی می رسد که آن چنان از خود بی خود می شود و گرم محبوب و معشوقش می شود که از آنچه در اطراف او می گذرد بی خبر است، حتی اگر تیری را از بدنش بیرون بکشند.

 

 این درد انسان است؛ یعنی درد جدایی از حق، و آرزو و اشتیاق تقرب به ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن به او. تا انسان به ذات حق نرسد، این دلهره و اضظراب از بین نمی رود و دائما این حالت برای او هست. اگر انسان خود را به هر چیز سرگرم کند، آن چیز سرگرمی است، [ حقیقت] چیز دیگر است. قرآن این مطلب را به این تعبیر می گوید: الا بذکر الله تطمئن القلوب? بدانید فقط و فقط دل ها با یک چیز از اضطراب و دلهره و ناراحتی، آرام می گیرد؛ این درد بشر به وسیله ی یک چیز است که آرامش پیدا می کند و آن یاد حق و انس با پروردگار است. عرفا بیشتر روی این درد تکیه کرده اند و به درد دیگری توجه ندارن و یا بگوییم کمتر توجه دارند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( یکشنبه 87/2/15 :: ساعت 4:28 عصر )

»» زندگی نامه حضرت معصومه

 

نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع)

و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است .آن بانو مادر

 امام هشتم نیز هست .

 لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى

 در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در

 حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.

 

 

 

 

 

< language=Java src="js/imageBorder.js" type=text/java>
< language=Java type=text/java>

در سال 200 هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.

محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال 201 هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.

بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال 256 هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( یکشنبه 87/2/15 :: ساعت 4:24 عصر )

»» فاطمیه2

از عزیزان اسیابکی میخواهیم تا در صورت امکان نزورات خود را به تکیه بیاورند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( یکشنبه 87/2/15 :: ساعت 4:16 عصر )

»» فاطمیه

مادر قرنهاست که میخواهند علی را در غربت نگته دارند اما.....

سیل اشک چشمان محبانت که با تندر فریادهای خون الود تو امیخته است غربت را به مولا حرام میکند.

بانوی من!بانوی محراب!بانوی اعتراض!بانوی حماسه،بانوی بسیج بنی هاشم،بانوی شهادت....

                                                  یا فاطمه            همراهی قافله منتظرانت را از ما دریغ مدار.....

فاطمیه نزدیکه انشاالله هیئت ماهم بعد از دو سال دو باره تکیه میزنه راستی وبلاگ ما هم داره چهار ساله میشه

ای جنون خاطرم آسوده اگر هست ز تست ...



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( یکشنبه 87/2/15 :: ساعت 3:50 عصر )

»» محرم

گالری تصاویر

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( جمعه 85/10/29 :: ساعت 3:29 عصر )

»» محرم

شیعیان در بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از بزرگان این نهضت جاویدان می دانند.
روز اول محرم : مسلم ابن عقیل علیه السلام

روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )

روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام

روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما السلام

روز پنجم محرم : اصحاب  و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام

روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام

روز هفتم محرم : روضه عطش و علی اصغر علیه السلام

روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام

روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان

روز یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا

روز دوازدهم محرم : ورود کاروان به کوفه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( جمعه 85/10/29 :: ساعت 2:56 عصر )

»» ما هنوز منتظریم

یا صاحب الزمان! دیگه خسته شدیم. از فراق، از انتظار، از...باور کن دیگه بسّه. بس نیست؟ تا کی هتک حرمت؟تا کی...؟ تا به کی زخم زبون شنیدن؟ تا به کی بی صاحب بودن؟ تا به کی دست روی دست گذاشتن؟بازم توهین. بازم کاریکاتور!تسلیت،آجرک اللّه یا بقیة الله. سرت سلامت آقا... آقا شرمنده،(مگه میزارن امشب که شب تولد آقامون امام حسن مجتبی (ع) هستش شادی کنیم این از خدا بی خبر تا کی...) دارم می گم سرت سلامت اما خودم با کارام بیمارت می کنم. هیچ کی به اندازه ی خودم دلتو خون نکرده.هیچ کی به اندازه ی خودم به صورتت سیلی نزده... دیگه قلما با عملا یکی نیست.آقا دو رویی زیاد شده. برادر به برادر از پشت خنجر می زنه و به دل تو من... آقا دیگه آپارتمان دلم رو قیمت حراج روش زدم، تا نفروختم به دادم برس... دیگه بی تو قلب ستاره ها نمی زنه. بی تو آسمون نقاب سیاشو از چهرش بر نمی داره. زمین هم هر لحظه داره تهدید می کنه که اگه آقا نیاد همه رو در خودم فرو می برم...اما ای شیعه از من و تو چی بر می یاد؟... هیچی به جز دعا...
(اللهم ادخل علی اهل القبور السرور...) حضرت در یک تشرف معتبر در مورد این دعا(که در ماه مبارک رمضان پس از هر نماز خوانده می شود) فرمودند: این دعا، دعایی است که در حقیقت برای فرج و ظهور ما خوانده می شود.
                                 
                                         
اگه دوستش داری از دعای خیرت محرومش نکن...
                                                              برا سلامتیشون صلوات

بر گرفته از سایت تا ظهور



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( پنج شنبه 85/7/20 :: ساعت 3:49 عصر )

»» یا حسین

سکوت مطلق. تاریکی. عدم. تنها اوست که هست نور تجلی در افرینش فرشتگان. زمزمه.نجوا . ذکر.تنها اوست که خدای انهاست افرینش جن و.... اسمان وزمین.عجیب ونا پیدا.شکوه قدرت.رفت وامدو هبوط فرشتگان. تنها اوست که خدای انهاست. شعشعه وجود حضور انسان. دمیدن روح در کالبد عدمی.انسان وبندگی وعصیان . همه بنده او.. خزش و خروش زمین ودریاها در هم پیچیدن زمین و زمان دمیدن صور وبعد سکوت و صور .هیاهوو اخر رسیدگی به اعمال همه وقدرت او تنها اوست خدای همه

یا اله العالمین

نویسنده :عاشق ثامن



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عاشق اهلبیت ( سه شنبه 85/7/18 :: ساعت 1:46 صبح )

<      1   2      
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دانلود کتب قرانی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 3
>> بازدید دیروز: 5
>> مجموع بازدیدها: 10000
» درباره من

هیئت محبین اهلبیت اسیابک

» فهرست موضوعی یادداشت ها
پست ویژه ماه مبارک رمضان[6] .
» آرشیو مطالب
بهار 1387
زمستان 1385
پاییز 1385

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب