جنایات یزید
یزید در مدّت کوتاه خلافت خویش که سه سال و چند ماه بیشتر طول نکشید، جنایات بزرگى مرتکب شد که هر یک از آن ها به تنهایى براى رسوایى و ننگ وى و خاندانش کافى است. از میان آن ها به سه جنایت مهم اشاره مى شود:
مهمترین جنایتى که به دستور یزید در ابتداى حکومت وى انجام شد، ماجراى خونین کربلاى سال 61 هجرى و شهادت امام حسین(علیه السلام) و یاران پاکباخته و با ایمان او و به اسارت بردن زنان و کودکان حریم نبوى(صلى الله علیه وآله) به دست عمّال وى مى باشد.
یزید در ابتداى حکومت خویش نامه اى به «ولید بن عتبه» ـ والى مدینه ـ نوشت و از وى خواست به هر قیمتى که شده از امام حسین(علیه السلام)، عبداللّه بن عمر و عبداللّه بن زبیر براى او بیعت بگیرد.
مطابق نقل «ابن عثم» هنگامى که یزید از خوددارى امام حسین(علیه السلام) و عبداللّه بن زبیر آگاه شد، نامه دیگرى به ولید نوشت و در آن تأکید کرد که در صورت امتناع حسین(علیه السلام)از بیعت، سرش را براى من بفرست، تا جوایز فراوانى نصیب تو شود.
با امتناع امام(علیه السلام) از بیعت و حرکت به سمت مکّه و کوفه، در نهایت کار به حادثه کربلا ختم شد.
ماجراى خونین کربلا و جنایات لشکریان یزید و سرداران سپاه او در این واقعه در کتاب هاى شیعه و سنّى به طور مشروح آمده است و حتّى میان غیر مسلمانان نیز مورد بحث و بررسى قرار گرفته است و کتاب هاى فراوانى در این زمینه نوشته شده است. مشروح این ماجرا در بخش چهارم (بخش رویدادها) خواهد آمد.
? ـ کشتار وسیع مردم مدینه
این فاجعه در ذى حجّه سال 63 هجرى واقع شد و به واقعه «حرّه» نیز معروف است.
پس از حادثه خونین کربلا و آگاهى مردم از ماهیّت یزید و پلیدى و خباثت وى، و اعلام قیام و جهاد از سوى «عبداللّه بن حنظله غسیل الملائکه» و برخى دیگر از صاحب نفوذان، انقلاب خونینى در مدینه آغاز شد.
مردم مدینه نخست با عبداللّه بن حنظله تا پاى جان بیعت کردند و آنگاه «عثمان بن محمد بن ابوسفیان»، والى مدینه را بیرون کردند. بنى امیّه در منزل مروان بن حکم اجتماع کردند و همگى در آن جا محبوس شدند.
مردم مدینه یزید را از خلافت خلع کرده و به بدگویى و سبّ و لعن وى پرداختند.
یزید که از ماجرا مطّلع شد، لشکر عظیمى فراهم ساخت و فرماندهى آن را به عهده مردى خونریز به نام «مسلم بن عقبه» گذاشت.
این فرمانده سفّاک، پس از محاصره مدینه، مقاومت آنان را درهم شکست و به قتل و غارت مدینه پرداخت و کشتار وسیعى را در این شهر به راه انداخت.
ابن اثیر مى نویسد: مسلم بن عقبه، مدینه را سه روز بر لشکریانش مباح ساخت که هرگونه بخواهند در آن عمل کنند. آنان به کشتار وسیع مردم پرداخته و اموال آنان را نیز غارت کردند.
ابن قتیبه مى نویسد: یکى از سربازان شامى به منزل زنى وارد شد که کودکى شیرخوار داشت، سرباز از او اموالى را طلب کرد، زن اظهار داشت: هر چه مال در خانه داشتم، همه را به غارت بردند.
سرباز سنگدل یزیدى طفل شیرخوار را از دامن مادر جدا کرد و در برابر چشم او چنان سرش را به دیوار کوبید که مغزش متلاشى شد.
مسلم بن عقبه وقتى بر مردم مسلّط شد، از آنان به عنوان بردگان یزید بیعت مى گرفت که اختیار اموال و خانواده آن ها به دست یزید مى باشد که هرگونه بخواهد در آن ها تصرّف کند. هر کس امتناع مىورزید، کشته مى شد.
در این فاجعه از بزرگان مهاجر و انصار هزار و هفتصد تن و از سایر مسلمین ده هزار تن به قتل رسیدند.
ابن ابى الحدید مى نویسد: لشکریان شام، مردم مدینه را سر بریدند، آن گونه که قصّاب، گوسفند را سر مى برد. چنان خون ها ریخته شد، که قدم ها در میان آن ها فرو مى رفت; فرزندان مهاجر و انصار و مجاهدان بدر را به قتل رساند و از آن ها که باقى ماندند، به عنوان بردگان براى یزید بیعت گرفت.
مورّخان نوشته اند که از بس مسلم بن عقبه خون بى گناهان را ریخت به «مُسرف» (خونریز بى حدّ و حصر) معروف شد.
دراین فاجعه به زنان مسلمان نیز بى حرمتى شد و جمعى از آنان مورد تجاوز قرار گرفتند.
یاقوت حموى در «معجم البلدان» مى نویسد: در این فاجعه مسلم بن عقبه، زنان را نیز بر سربازان خویش مباح ساخت.
سیوطى (دانشمند معروف اهل سنّت) نقل مى کند که حسن بصرى از این فاجعه یاد کرد و گفت: به خدا سوگند! هیچ کس از آن حادثه نجات نیافت (یا کشته و یا زخمى شد و یا مورد آزار و توهین قرار گرفت); گروه زیادى از صحابه و دیگر مسلمانان در آن ماجرا به قتل رسیدند; مدینه غارت شد و هزار دختر مورد تجاوز قرار گرفت!!
سپس از روى تأسّف و اندوه گفت: «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».
آنگاه ادامه داد: این در حالى است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
«مَنْ أَخَافَ أَهْلَ الْمَدِینَةِ أَخَافَهُ اللهُ وَ عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللهِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ; هر کس اهل مدینه را بترساند; خداوند او را مورد خوف و خشم خود قرار خواهد داد و لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر او باد!».
لشکر یزید پس از غارت مدینه براى نبرد با عبداللّه بن زبیر به سوى مکّه حرکت کرد. مسرف بن عقبه در بین راه به هلاکت رسید.
وى به هنگام مرگ، به سفارش یزید، «حصین بن نمیر» را به فرماندهى لشکر انتخاب کرد. لشکریان شام مکّه را محاصره کردند و ابن زبیر را که به مسجد الحرام پناهنده شده بود، مورد حمله قرار دادند. آنان با منجنیق، حرم الهى را آتش باران کردند که در نتیجه پرده ها و سقف کعبه آتش گرفت و سوخت.
مورّخان نوشته اند که این آتش سوزى در سوّم ربیع الاوّل سال 64 هجرى واقع شده است.
محاصره و درگیرى شامیان با عبداللّه بن زبیر و طرفدارانش ادامه داشت، تا
آن که خبر مرگ یزید به شامیان رسید و پس از آن، آن ها متفرّق شدند و به شام بازگشتند.
آرى; یزید در مدّت کوتاه خلافتش، هر سالى را با جنایتى بزرگ سپرى کرد و به جان و مال و ناموس مسلمین دست تعرّض دراز کرد و از همه عظیم تر، جنایت بزرگ عاشوراى سال 61 هجرى را پدید آورد.
این بحث را با جمله اى از «ذهبى» ـ دانشمند معروف اهل سنّت ـ به پایان مى بریم; وى در معرّفى یزید مى نویسد:
«کَانَ نَاصِبِیًّا، فَظّاً، غَلِیظاً، جِلْفاً، یَتَنَاوَلُ الْمُسْکِرَ، وَ یَفْعَلُ الْمُنْکَرَ، إِفْتَتَحَ دَوْلَتَهُ بِمَقْتَلِ الشَّهِیدِ الْحُسَیْنِ، وَ اخْتَتَمَهَا بِوَاقِعَةِ الْحَرَّةِ; یزید ناصبى (دشمن على و خاندانش)، خشن، تندخو و بى ادب بود. مسکرات مى نوشید و مرتکب منکرات مى شد. دولت وى با کشتن حسینِ شهید آغاز و با واقعه حرّه (مدینه) پایان یافت».
نفرین تمام نفرین کنندگان جهان بر او باد!
بشنو از نی چون شکایت می کند
چقدر زیبا می گوید امیرالمؤمنین علی (ع) وقتی که با کمیل بن زیاد نخعی به صحرا می رود! کمیل می گوید: همین که به صحرا رسیدیم و دیگر کسی در آنجا نبود، علی (ع) آه عمیقی کشید ( فلما اصحر تنفس الصعداء)، بعد فرمود: یا کمیل بن زیاد ان هذه القلوب اوعیتة فخیرها اوعاها، فاحفظ انی ما اقول لک دل انسان به منزله ی ظرف است؛ بهترین ظرف ها آن است که ظرفیتش بیشتر باشد یا بهتر مظروف را نگهداری کند. گوش کن آنچه را که من به تو می گویم.
اول مردم را به سه قسمت تقسیم می کند – که اینها محل بحث من نیست – تا در اواخر، شکایت می کند که: افسوس! افراد صاحب سری نیستند که من آنچه را که در دل دارم بتوانم به آنها اظهار کنم. بعد می گوید: ولی این چنین هم نیست که هیچ کس نباشد، همیشه در همه ی زمان ها چنین افرادی هستند: اللهم بلی لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا، تا انجا که می فرماید: هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة علم حقیقی در نهایت بصیرت بر آن ها هجوم آورده است و به مقام یقین کامل رسیده اند، و باشروا روح الیقین و استلانو ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون به روح یقین اتصال پیدا کرده اند و فاصله ای با روح یقین ندارند. آن چیزهایی که برای اهل ترف و ماده پرست ها خیلی سخت است، برای آنها رام ونرم است. آنچه برای نادان ها مایه ی وحشت است، یعنی خلوت با حق، برای آنها مایه ی انس است. و صحبو الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی? این ها در دنیا با مردم همراهند ولی با روح هایی که مجذوب عالم بالا هستند. در عین این که در این دنیا هستند، در این دنیا نیستند. در حالی که در این دنیا هستند، در دنیای دیگری هستند.
دردهای علی و به تعبیر ما دردهای عرفانی علی و دردهای عبادتی علی و منجات های علی یک مسئله ی بسیار واضح و روشنی است. کارش در عبادت به جایی می رسد که آن چنان از خود بی خود می شود و گرم محبوب و معشوقش می شود که از آنچه در اطراف او می گذرد بی خبر است، حتی اگر تیری را از بدنش بیرون بکشند.
این درد انسان است؛ یعنی درد جدایی از حق، و آرزو و اشتیاق تقرب به ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن به او. تا انسان به ذات حق نرسد، این دلهره و اضظراب از بین نمی رود و دائما این حالت برای او هست. اگر انسان خود را به هر چیز سرگرم کند، آن چیز سرگرمی است، [ حقیقت] چیز دیگر است. قرآن این مطلب را به این تعبیر می گوید: الا بذکر الله تطمئن القلوب? بدانید فقط و فقط دل ها با یک چیز از اضطراب و دلهره و ناراحتی، آرام می گیرد؛ این درد بشر به وسیله ی یک چیز است که آرامش پیدا می کند و آن یاد حق و انس با پروردگار است. عرفا بیشتر روی این درد تکیه کرده اند و به درد دیگری توجه ندارن و یا بگوییم کمتر توجه دارند
نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع)و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است .آن بانو مادرامام هشتم نیز هست .لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرىدر مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود درحبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.
|
< language=Java src="js/imageBorder.js" type=text/java>>
< language=Java type=text/java> > |
از عزیزان اسیابکی میخواهیم تا در صورت امکان نزورات خود را به تکیه بیاورند
مادر قرنهاست که میخواهند علی را در غربت نگته دارند اما.....
سیل اشک چشمان محبانت که با تندر فریادهای خون الود تو امیخته است غربت را به مولا حرام میکند.
بانوی من!بانوی محراب!بانوی اعتراض!بانوی حماسه،بانوی بسیج بنی هاشم،بانوی شهادت....
یا فاطمه همراهی قافله منتظرانت را از ما دریغ مدار.....
فاطمیه نزدیکه انشاالله هیئت ماهم بعد از دو سال دو باره تکیه میزنه راستی وبلاگ ما هم داره چهار ساله میشه
|
شیعیان در بزرگداشت شهدای کربلا، هر روز از دهه اول ماه محرم را مختص به یکی از بزرگان این نهضت جاویدان می دانند.
روز اول محرم : مسلم ابن عقیل علیه السلام
روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام
روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما السلام
روز پنجم محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام
روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
روز هفتم محرم : روضه عطش و علی اصغر علیه السلام
روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام
روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان
روز یازدهم محرم : حرکت کاروان از کربلا
روز دوازدهم محرم : ورود کاروان به کوفه
سکوت مطلق. تاریکی. عدم. تنها اوست که هست نور تجلی در افرینش فرشتگان. زمزمه.نجوا . ذکر.تنها اوست که خدای انهاست افرینش جن و.... اسمان وزمین.عجیب ونا پیدا.شکوه قدرت.رفت وامدو هبوط فرشتگان. تنها اوست که خدای انهاست. شعشعه وجود حضور انسان. دمیدن روح در کالبد عدمی.انسان وبندگی وعصیان . همه بنده او.. خزش و خروش زمین ودریاها در هم پیچیدن زمین و زمان دمیدن صور وبعد سکوت و صور .هیاهوو اخر رسیدگی به اعمال همه وقدرت او تنها اوست خدای همه
یا اله العالمین
نویسنده :عاشق ثامن